متن کامل سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین سید علیرضا صدر حسینی، ایرادشده در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ دربارهی مسائل جاری کشور و جنگ اخیر ایران و رژیم غاصب اسرائیل، به شرح زیر است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین. اللهم صلی علی محمد و آل محمد.
خب، شرایط حساس کشور اقتضا میکند که در این روزها گفتگویی درباره مسائل جاری کشور داشته باشیم. همانطور که جلسه قبل عرض شد، بحث جنگ با توجه به ویرانیهایی که طبعاً برای یک کشور ایجاد میکند، رهبران حکیم هر کشور تنها در صورت ضرورت وارد چنین عرصهای میشوند. حکمت و درایت چنین اقتضایی دارد؛ بنابراین، در طول این زمانهای مقابله، در این دو سال اخیر، جمهوری اسلامی با هدایت و درایت رهبری معظم خود، سعی کرد از ورود به این عرصه خودداری کند. و الحمدلله همینطور بود؛ گرچه حالا حتی مسیر مورد اعتراض عدهای از افرادی که مقداری تند بودند نیز قرار گرفت. ولی امروز شرایط کاملاً عوض شده است؛ یعنی کشور ما و نظام مورد تعرض مستقیم اسرائیل قرار گرفتهاند و ما وارد یک عرصه جنگ شدهایم.
خب، در جنگی که دشمن حمله میکند تا کشور و تمامی توانمندیهای آن را نابود کند، طبعاً دیگر یک ضرورت و اضطرار غیرقابل گریز و اجتنابناپذیری پیش میآید تا کشور مورد حمله از خود دفاع کند و اجازه ندهد کشور مهاجم توانمندیهایش را نابود نماید. طبعاً برنامهریزی اسرائیل این بوده که ما را شبیه سوریه کند تا دیگر برایش هیچ تهدیدی نباشیم. پس اینجا دو کشور در مقابل هم قرار میگیرند و هدف این است که کشور مهاجم تمام توانمندیهای کشور مورد حمله را نابود کند و در واقع او را وادار به تسلیم نماید و به یک بازدارندگی مطلق برسد تا از ناحیه طرف مقابل هیچ تهدیدی نباشد. کشور مورد هجمه نیز چارهای جز تسلیم یا مقاومت ندارد و باید به گونهای عمل کند که کشور مهاجم دیگر توانایی چنین اقدامی را نداشته باشد.
اینجاست که هر دو کشور باید تمام توانایی و ظرفیت خود را به میدان بیاورند. این همان چیزی بود که رهبر معظم انقلاب در نخستین و دومین سخنرانیشان صراحتاً بیان فرمودند که در اینجا راهی جز مقاومت وجود ندارد و جمهوری اسلامی با تمام توان ایستاده است. ما این تجربه را در زمان جنگ نیز داشتیم. یکباره صدام حمله کرد با قدرتی بسیار بیشتر از قدرت امروز اسرائیل. آن زمان تمام قدرت ما در برابر صدام چه بود؟ کلاشینکف و ژ.س و آر.پی.جی. بود. بچههای ما مقابل تانکهای تی۷۲ عراق که با هزاران تانک و توپخانه و میلیونها ادوات پشتیبانی آمد به جنگ، و ما دست خالی مجبور شدیم سدها را باز کنیم و با زیر آب بردن خوزستان، جلو پیشروی او را بگیریم.
کار بزرگی که ایران انجام داد این بود که سدهای خوزستان را باز کرد و هزاران کیلومتر را زیر آب برد و باتلاقی ایجاد کرد که دشمن نتوانست پیشروی کند. راه دیگری نداشتیم؛ اما با همین ایستادگی توانستیم هشت سال جلوی آن هجوم را بگیریم و به بازدارندگی برسیم، به گونهای که صدام دید دیگر نمیتواند حملهای به ما انجام دهد. در واقع، این بازدارندگی را پذیرفت، سپس به کویت حمله کرد و خود را با عربها درگیر نمود و خوی تجاوزطلبیاش را بر سر آنها خالی کرد. و الا اگر به این ایستادگی هشت ساله نمیرسیدیم، آن گونه که برخی میخواستند از همان ابتدا تمام شود، صلحی رقم میخورد که بازدارندگی ایجاد نمیکرد و دشمن دوباره همان کار را تکرار میکرد.
اکنون در مقابل اسرائیل نیز چنین شرایطی است؛ آمده و وارد جنگ شده است و ما اضطراراً راهی جز مقاومت تا ایجاد بازدارندگی نداریم. و الا اگر بازدارندگی ایجاد نشود، حتی اگر امروز متوقف شود، فردا در شرایط دیگر باز همان اقدام را انجام خواهد داد. خوی تجاوزطلبی اسرائیل از صدام و عراق کمتر نیست، قطعاً بیشتر هم هست. پشتیبانی دشمنان هم بیشتر خواهد بود.
بنابراین، رهبر معظم فرمودند که ما نه زیر بار جنگ تحمیلی رفتیم، نه در مقابل جنگ تحمیلی کوتاه آمدیم و نه زیر بار صلح تحمیلی خواهیم رفت. مثلاً اگر دو روز دیگر آن طرف اعلام توقف کرد، ما هم توقف کنیم و تمام. البته این مسیر سختی خواهد بود؛ همانطور که هشت سال جنگ برای ما سخت بود، این هم مسیر دشواری است. اما اینجا دو نکته مهم داریم: نکته اول، تدبیر درست در این عرصه و نکته دوم، شجاعت.
نکته تدبیر این است که با عقل و درایت برنامهریزی کنیم؛ در صحنه دیپلماسی چه کنیم، در صحنه نظامی چه کنیم و این دو را چگونه با هم تنظیم کنیم. اینها تدبیر و درایتی است که مدیریت کشور زیر نظر رهبری معظم انقلاب انجام میدهد. اما نکته دوم شجاعت است؛ مدیریت کشور اگر از شجاعت برخوردار نباشد، در تصمیمگیریها مردد و دستپاچه خواهد شد. اگر این کار را انجام دهیم و دشمن برتری پیدا کند، چه باید کرد؟
اینجا بحث شجاعت بسیار مهم است؛ اگر رهبران کشور دچار ضعف و ترس باشند، قطعاً در این ماجرا آسیب خواهند دید. شما اکنون میبینید در برخی اظهار نظرها، کاملاً معلوم است که آمیخته با ترس است و شجاعت در آن افراد نیست. یکی از بزرگترین ویژگیهای امام رضوانالله علیه، شجاعت برجسته ایشان بود. وقتی آن شب آخر ۲۱ بهمن گفتند حکومت نظامی، امام فرمود بیرون بریزید. افرادی مانند آقای طالقانی که عمر خود را در راه مبارزه گذاشته بودند، به امام اعتراض کردند که فردا چه خواهد شد؟ چه حمام خونی راه خواهد افتاد؟ امام فرمود نه، همین! همین شجاعت امام مردم را از خانهها بیرون کشید و به پیروزی انقلاب انجامید.
در جنگ هم همینطور بود؛ در همه عرصهها همینطور بود. کمترین احساس ضعف در وجود امام حتی در سختترین فشارها نبود. حتی وقتی گفتند اسلحه و مهمات نداریم، امام فرمود نه، بگردید، پیدا میکنید. ظاهرا مقام معظم رهبری میفرمودند که خودمان رفتیم و گشتیم و پیدا کردیم. الان هم همین شرایط است و نکتهٔ اصلی فرمایشات رهبری نیز همین است که کمترین ترسی مقابل این هجمه بزرگ که هر لحظه ممکن است آمریکا وارد عمل شود و هر اتفاقی بیفتد، وجود ندارد؛ این شجاعت حرف اول را میزند. بسیار مهم است که آثار ترس یا شجاعت را در اظهارنظرها ببینیم.
همانطور که جلسه قبل عرض کردم، وعده الهی این است که اگر ملتی بر اساس تکلیف الهی و انسانی خود مقاومت کند، قطعاً موفقیت و نصرت الهی شامل حال او خواهد شد. در این تردیدی نیست؛ نصرت الهی با کسانی است که ایستادگی کنند و اگر ایستادگی نباشد، ذلت دامنگیر خواهد شد. این تنبیه الهی است که اگر ملتی بتواند ایستادگی کند و نکند، ذلت گرفتار او خواهد شد. این نکته بسیار مهمی است و انشاءالله همین دو نکته مسیر آینده این مقابله را روشن خواهد کرد.
نکته دیگر این است که باید شرایط کشور و مسئولیت افراد مختلف را بشناسیم. بخشی از نقشآفرینان مردم هستند؛ توده مردم که با رفتار خود تأثیرگذارند. اگر مردم مقابل کشوری که مورد تعرض قرار گرفته بایستند و به جای حمایت پشت کنند، قدرت مقاومت از آن کشور گرفته خواهد شد. باید خدا را شکر کنیم که در این یک هفته بحرانی ـ که طبیعتاً هفته اول سختترین دوره است ـ مردم موضعگیری خوبی نشان دادند. حتی کسانی که انتظار نمیرفت و ظاهراً ضدانقلاب بودند نیز همراهی کردند.
این بسیار ارزشمند است و سرمایه بزرگی به شمار میرود؛ اینجا مردم و ملت خود را میشناسیم. رهبر معظم انقلاب و امام همیشه از مردم یاد میکردند و اینجا مشخص میشود که مردم ظاهر خوبی ندارند یا حتی گاهی مواضع خوبی ندارند اما در اصل و اساس وجودشان، اینگونه نیستند. این ویژگی ملت ایران است که امام و رهبر همیشه تاکید دارند، مردم را با ظاهرشان نسنجید. الان دشمن تصور میکرد در این حمله، مردم مقابل نظام میایستند و این را جزو عوامل مؤثر در تصمیمگیری خود میدید؛ اما شاهد چنین چیزی نیستیم و باید این را حفظ کنیم.
پس از اتمام این مرحله، به نظر من باید در رفتارمان با مردم بازنگری کنیم. این موضوع تغییر ایجاد خواهد کرد؛ باید ببینیم در سیاست و فرهنگ، با مردم چگونه رفتار کنیم. مثالی روشن بزنم: قبل از قضایای بیحجابی، اگر یک خانم محجبه سوار مترو میشد و بدحجابی میدید، هیچ احساس قرابت یا نزدیکی نمیکرد و حتی مقابله میکرد. اما الان، وقتی شرایط تغییر کرده و جمعی بیحجاب و جمعی باحجاباند، همان خانم محجبه با آن کسی که حتیالمقدور حجابش را حفظ کرده، احساس قرابت میکند، چون با وجود امکان برداشتن حجاب، آن را بهعنوان شعار یا نماد دینی حفظ کرده است.
خانمی که نیمهحجاب دارد نیز بهنوعی نماد دینی را حفظ کرده است. بنابراین، اگرچه بدحجابی همان بدحجابی گذشته است، ولی الان نسبت به او احساس قرابت بیشتری میشود تا نسبت به کسی که کاملاً کشف حجاب میکند. در عرصه سیاسی هم همینگونه است؛ با کسی که سابقاً به دلیل مواضع منفی هیچ قرابتی نبود، اکنون به دلیل همراهی نسبی در بحران، دیدگاه تغییر میکند. آن فرد معترض، اگرچه موضع اعتراضی خود را حفظ میکند، اما چون در زمان بحران همراهی داشته، حالت قبلی نخواهد داشت.
بنابراین، باید توجه کنیم این ما هستیم که نگاهمان تغییر میکند، نه مردم. باید این امر را دید. روحانیت نیز باید توجه داشته باشد که نمیتواند فقط با مخاطب مؤمن سرگرم باشد؛ بلکه امروز که روحانیت پایهگذار و پشتوانه نظام است، باید با کل مردم ارتباط داشته باشد و این نگاه حتی نسبت به خودش نیز تصحیح کند.
نکته سوم، نسبت به خواص است؛ یعنی افرادی که میفهمند و موضع میگیرند. در این زمینه باید مراقبت ویژه داشت. در بیانیههای برخی بزرگان مانند آیتالله مکارم و آیتالله نوری همدانی، حمایت از مقاومت دیده میشود؛ اما در برخی بیانیهها حتی اسمی از ایستادگی و مقاومت مردم نیامده است. این، معنای خاصی دارد؛ چراکه کشوری که باید ایستادگی کند، حمایت لازم را نیاز دارد.
آیا این رفتار ناشی از احتیاط در خونریزی است؟ مثلاً میگویند اگر حمایتش کنیم، خون ریخته میشود ولی اگر تأیید نکنیم جنگ زودتر تمام میشود. پیش از انقلاب نیز چنین استدلالهایی بود؛ بعضی سؤال میکردند جواب خونها را چه کسی میدهد؟ اما فرض دیگر این است ـ که امیدواریم صحیح نباشد ـ که برخی علاقهای به موفقیت و تقویت نظام ندارند. باید بسیار مراقب معنای مواضع بود.
خدایا، به حق محمد و آل محمد، این جنگ را با پیروزی کامل اسلام و نظام اسلامی به پایان برسان. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
خدایا، اسرائیل و حامیان او را دچار نکبت و ذلت و خزی و خذلان بفرما. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
خدایا، رهبر عزیز و تمامی کسانی را که در این حرکت بزرگ نقش ایفا میکنند، مورد تأیید و حمایت و حفاظت خودت قرار بده. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
خدایا، به ما نیز توان بده تا هر چقدر میتوانیم در این صحنه نقش ایفا کنیم و بتوانیم در این سپاه الهی جزء کمککاران باشیم.
خدایا، فرج امام زمان (عج) را نزدیک بگردان. ما و این نظام را مورد تأیید و توجه آن حضرت قرار بده.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.