ریشه یابی موضع حضرت امام خمینی(ره) در تسخیر سفارت آمریکا

بیانات ارزشمند حجت‌الاسلام و‌ المسلمین سیدعلیرضا صدر‌حسینی دامت برکاته، مدیریت محترم مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی به مناسبت مراسم یوم‌الله ۱۳ آبان روز ملی استکبارستیزی

بسم الله الرحمن الرحیم

برای ریشه یابی این موضع باید به تاریخ اخیر جهان برگردیم. در این سده های اخیر اتفاقی در دنیا افتاد که در تاریخ بشر به این شکل وجود نداشته است. در سایه تکنولوژی جدید؛ تمدن غربی به یک توانمندی عظیم سیاسی، فرهنگی و نظامی دست پیدا کرد و توانست دنیا را زیر سلطه خود بگیرد.

در دوران استعمار که ۲۰۰-۳۰۰ سال طول کشید، منابع و امکانات مردم جهان زیر سلطه قدرت‌هایی قرار گرفت که در رأس آنها انگلیس بود. آنها توانستند همه ملت ها را از تمام امکاناتشان چه زمینی و چه زیر زمینی و… محروم کنند و خون همه جهان را بمکند. جوری که می‌توان گفت تمام امکانات در حال حاضر جهان سلطه، محصول غارت چند صد ساله دنیاست.

هفتاد، هشتاد سال بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا بر این موضوع مسلط شد و در حال حاضر آمریکا قدرت سیاسی و فرهنگی است که هم امکانات عجیب دنیا در اختیارش است و با این امکانات هم به لحاظ نظامی جان و مال مردم را زیر سلطه گرفته‌اند و هم فرهنگ و هم اقتصادشان را؛ به خصوص بعد از نابودی قدرت شوروی، بوش نظم جدید جهانی را اعلام کرد. او گفت در این نظام ارزش‌های غرب باید حاکم باشد و در مقابل غرب هیچ ارزشی نباید غالب باشد و با این حرف متفکران آنها شروع به ایده پردازی کردند. این اتفاق در تاریخ بشر به این شکل وجود نداشت. گاهی قدرتی در جایی ظهور می‌کرد و بخشی را می‌گرفت و بعد از بین می‌رفت اما به این شکل کاملا بی سابقه است. این نظم نوین جهانی قدرت‌های مهاجم هستند یعنی کسی را در برابر خود تحمل نمی‌کنند و می‌خواهند همه چیز در دست آنها باشد از منابع، پول، سیاست، فرهنگ، ارزش ها و…. از آن پس این رسم در دنیا به وجود آمد و آنها با همه ابزاری که دارند برای استحکامش تلاش می‌کنند. این وضع در دنیا حاکم شده بود و همه جهان به زیر سلطه آنها رفتند. مخصوصا زمانی که شوروی با بقیه اقمارش مثل کوبا از بین رفتند و نظام غرب به عنوان یگانه قدرت جهان ظاهر شد.

تا آنکه مواجهه شدیم با ندای پیامبرانه امام که در ایران بلند شد.امام خمینی (ره) کارش درست مثل پیامبری بود که در عصر حاضر ظهور کرد و نظام اجتماعی حاکم را بهم ریخت. او  مخاطبش نه ایران و نه حتی مسلمانان که تمام جهانیان بود. او مخاطبش را کل بشریت قرار داد.

می‌توان گفت کاری که  پیامبر اسلام در مدینه کردند به همین منوال بود. تا قبل از این شاید قدرت‌ها با هم می‌جنگیدند ولی اینطور که یک نفر بیاید و ندایی برای خارج کردن انسان‌ها از زیر سلطه بدهد؛ نداشتیم. گرچه شوروی‌ها چنین ادعایی داشتند ولی خود آنها  قدرتی بودند که عملیات‌هایشان مثل عملیات سلطه بود و عده‌ای را با کمونیست فریب می‌دادند اما ماندگار نبود، چون پیام حقیقی نبود. کارشان با جنایت همراه بود، لذا فراگیر نشد ولی امام فرقش این بود که در مقابل این سلطه جهانی که غرب چند صد سال ایجاد کرده بود و آمریکا نماینده آن بود، پیامی جدید را شروع کرد.

یکی از این مسائل موضوع لانه جاسوسی بود. هنگامی که چند دانشجو سفارتخانه را تسخیر کردند اجمالا معلوم بود که این سفارتخانه تبدیل به لانه جاسوسی شده و برای تقابل با انقلاب است اما اسناد بعدا این را اثبات کرد. مسئولین کشور که این تصور را نداشتند که بشود خلاف عرف جهانی و روابط جهانی کاری انجام داد، اما امام حمایت و تایید کردند و حتی زمانی بود که آمریکا می‌خواست برای مذاکره قدم بردارد ولی امام پیام دادند که مذاکره‌ای در کار نیست و این مواضع امام در جهت همین هدف بود.

یکی از اهداف جهان سلطه، جهان اسلام بود به دلیل چند ویژگی:

  1. دارای بنیاد فرهنگی که می‌توانست در مقابل فرهنگ غرب بایستد.
  2. منابع اقتصادی عظیمی در جهان اسلام بود و هست.
  3. حکومت بزرگ صدها ساله‌ای که در عرض سابقه تمدنی قرار داشت. عثمانی‌ها صدها سال قدرت برجسته و برتر دنیا بودند.

خلاصه قدرت بزرگ سیاسی، نظامی و اقتصادی بود. چنین مایه‌ای وجود داشت. امام آمد و هدفش این بود که این قدرت و فرهنگ و سرمایه را برگرداند و احیاء کند.

در واقع او پیامبر آخرالزمان بود که این کار را در ایران کرد و این پیام را رساند و مردمی حتی در غیر جهان اسلام مجذوب او و پیامش شدند. ۱۳ آبان یک نمونه‌ای از همان جهت‌گیری است. جنگ هم که شد، امام این جنگ را تفسیر کردند به پاتک نظام غرب که می‌خواهد ما و هدفمان را از ریشه بزند و از این وسیله یعنی جنگ استفاده کردند. اما امام با قدرت ایستاد و کوتاه نیامد حتی بعد از فتح خرمشهر کوتاه نیامد زیرا می‌دید که صحنه تقابل است و ما اگر با تمام قدرت نایستیم و دشمن در ما احساس ضعف کند، پیروزی میسر نمیشود. لذا امام خواست کاری کند که هیچ احساس ضعفی در این قضیه نشان داده نشود، چون یک تقابل جهانی بود. لذا جنگ را تا آخر ایستاد تا با قوت در اوج عزت و عظمت این جنگ تمام شود. شاید تقدیر الهی این نبود اما آن هدف امام محقق شد. این جریان اینطور بود تا امام از دنیا رفتند. علی القاعده چون ده سال در فشار جنگ بودیم و تئوریسین این تفکر مقاومت و تقابل نیز دیگر در میان ما نبود باید از این موضع پایین می‌آمدیم مثل بقیه انقلاب‌ها که افکاری می‌آمدند و بعد فروکش می‌کردند. اما این اتفاق رقم نخورد یعنی مسیر توسط رهبری معظم ادامه پیدا کرد. این اعجاز انقلاب ما بود. و حالا که حدود نیم قرن از پیروزی انقلاب گذشته در تمام این نیم قرن همان مسیر تقابل ادامه پیدا کرده است.

امروز فلسطین این قضیه را روشن کرده است. حالا قضیه فلسطین این است که جریان مقاومت و خیزشی از نوع حرکت اول امام استمرار دارد. و اگر این متوقف شود در واقع توانستند حرکت امام را در صحنه عمل متوقف کنند. ولی اگر این مقاومت ادامه پیدا کند به خصوص با ورود ایران که پشتوانه این حرکت تقابل با سلطه جهانی غرب و امریکا است، یعنی این راه ادامه داشته است.

اگر قضیه مقاومت موفق بشود و  فلسطین و حزب‌الله بمانند و این مسیر را با سرافرازی ولو با هر شکلی تمام بکنند یعنی حرف و حرکت امام پیروز شده است. می‌گوییم به هر شکل مثلا در جنگ ایران و عراق ما نتوانستیم به شکلی که می‌خواستیم، پیروز جنگ باشیم. ولی جور دیگر آن خواسته اتفاق افتاد. به هر شکل اگر مقاومت بماند، معلوم می‌شود حرکتی که امام شروع کرد در مقابل سلطه استعمار غرب ادامه دارد. و در  این قضیه پای ما گیر است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در دورانی هستیم که این انقلاب اتفاق افتاده و این تقابل هست و کاریش هم نمی‌شود کرد حال یا باید عقب بکشیم از این مسیر امام  و تمام بشود و یا مقاومت کنیم و این مسیر ادامه پیدا کند که یعنی به انواع و اقسام جنگ و درگیری تن در دهیم. تا زمانی که نظام سلطه در برابر قدرت جهان اسلام اعتراف کند.

همانطور که نسبت به چین به عنوان یک قدرت در مقابل خودشان اعتراف کردند. حال فشار می‌آوردند تایوان به دست چین نیافتد زیرا که اگر چنین بشود، چین قدرت بزرگ جهان میشود. لذا باز آمریکایی ها در این قضیه می‌ایستند که نگذارند چین قدرت مطلق شود. تایوان هم یک چیزی شبیه فلسطین است. فلسطین برای جهان اسلام است که می‌خواهد در مقابل سلطه بایستد و  نسبت به چین هم تایوان این مسئله را دارد. اگر چین بتواند تایوان را بگیرد نزدیک به بیست الی سی درصد قدرت اقتصادی و علمی و تکنولوژی او پیشرقت پیدا می‌کند و طبعا معادلات را بهم می‌زند. به همین خاطر این دو صحنه یعنی فلسطین و تایوان برای نظام سلطه مهم است.

خلاصه این جریانِ حرکتی که امام شروع کرد، کل آینده بشریت مرهون آن است و اهداف الهی که رسالت انبیاء و اولیاست در اینجا تحقق پیدا می‌کند. امروز اگر کسی بتواند کاری برای فلسطین انجام دهد و نکند از این مسیر بیرون است. حالا  هرکس می‌خواهد باشد در حوزه باشد و یا نباشد هیچ تفاوتی ندارد. اگر کسی در این مسیر خودش را همراه کرد، در مسیر انبیاء و اولیاء الهی همراهی کرده است و اگر خارج شد بدون تردید از مسیر حق خارج می‌شود.

خدایا به حق محمد و آل محمد ما را در این مسیر پایدار و ثابت قدم قرار بده.

پیمایش به بالا