حضورجهادی طلاب موسسه درخدمت رسانی به مردم وبیماران دردوران شیوع کرونا

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور جهادی طلاب ودانش پژوهان موسسه عالی فقه وعلوم اسلامی در خدمت رسانی به مردم وبیماران در دوران شیوع کرونا

 مصاحبه با جهادگر گرامی حجت الاسلام غلامرضا احسنی

با سلام لطفا از شروع این حرکت برایمان بگویید. این کار چگونه و با چه هدفی آغاز شد؟
هسته این کار از انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی آغاز شد که در حال حاضر حدود شصت نفر از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم در آن عضو هستند و بنده توفیق دارم از اعضای شورای مرکزی این انجمن باشم.
اوایل که بحث کرونا آغاز شد فضای جامعه فضای مضطرب و آشفته ای بود هم از لحاظ اخبار متناقضی که در فضای مجازی رواج داشت و هم نگرانی خانواده ها از این بیماری. در آن فضای یک روز در یک گروه طلبگی با دوستان مشغول گفتگو بودیم یکی از دوستان مدام اخبار و شایعات نگران کننده را بازگو می کرد و ما بر لزوم آرام نگه داشتن فضا و ایجاد آرامش و مقابله با اضطراب می گفتیم. در بین همین گفتگو ها یکی از دوستان مخالف اینطور گفت که اصلا خیلی دنبال آرامش دادن هستی برو بیمارستان به بیماران کرونایی آرامش بده. همین جمله شد ایده¬ی اولیه و  آغاز حرکتی که در مدت کوتاهی با لطف الهی منشاء برکات فراوان گشت. این ایده را در شورای مرکزی انجمن اساتید انقلابی مطرح کردیم و خیلی روی آن بحث و گفتگو شد. کاری بود که سابقه نداشت و آن هم در شرایط بسیار حساس شیوع این بیماری.

فکر نمی کردید با توجه به ساز و کار بیمارستانها و موانعی که بر سر راه بود این کار عملی نباشد؟
بله همینطور است این احتمال را میدادیم اما خوشبختانه دبیر انجمن اساتید انقلابی حجت الاسلام شفیعی از بستگان رئیس بیمارستان فرقانی آقای دکتر شفیعی بود و این خودش لطف خدا بود چرا که اگر ما میخواستیم پروسه رسمی و قانونی را با نامه نگاری با وزارت بهداشت و مسئولین مربوطه برای گرفتن اجازه ی حضورمان در بیمارستان و کمک به بیماران بگیریم مدت طولانی ای صرف می شد و تازه آیا مجوز بدهند یا ندهند. احتمال زیاد هم میدادیم که با این پیشنهاد موافقت نشود اما خدا را شکر این مسئله را از طریق برادر خوبمان آقای شفیعی با رئیس بیمارستان مطرح کردیم و ایشان هم فوق تصور ما، خیلی استقبال کردند.

اولین حضور
سه شنبه ۶ اسفند عصری بود و دقیقا یادم هست که باران می آمد. حدود سیصد چهارصد شاخه گل که حدود یک و نیم میلیون شد با دوستان روی هم پول گذاشتیم و خریدیم و برای اولین بار با یک جمع هفت نفره که پنج نفرشان از اعضای شورای مرکزی انجمن بودند و دو برادر دیگر، رفتیم بیمارستان فرقانی برای عیادت از بیماران کرونایی و بعد هم اگر کمکی از دستمان بر بیاید انجام بدهیم. این اولین دیدار حدود چهل و پنج دقیقه بیشتر طول نکشید و بعد که آمدیم بیرون خودمان تعجب کردیم که چقدر زود آمدیم بیرون. اما مسئله این بود که واقعا شرایط بیمارستان و بودن کنار بیماران شرایط خاص و سختی است و ما هم عادت به این کار نداشتیم لذا بصورت ناخودآگاه سریعتر از زمانی که در ذهنمان بود بیرون آمدیم.
بعد از این اولین دیدار با بیماران، برای جمع بندی و تصمیم نهایی جلسه ای با رئیس بیمارستان آقای دکتر شفیعی گرفتیم. در این دیدار مطرح شد که بیمارانی که در این بیمارستان داریم همراه ندارند و کادر بیمارستان هم فرصت اینکه غیر از انجام وظایف خود نقش همراه را هم برای این عزیزان ایفا کنند ندارند و به این شکل از ما خواسته شد هر کدام از ما میتوانیم بعنوان همراه یک بیمار به کادر بیمارستان کمک کنیم.

اولین گروه جهادی
بلافاصله بعد از جلسه کار آغاز شد و فراخوان داده شد و به لطف خدا در کمتر از چند ساعت حدود ۳۰ نفر از دوستان طلبه آمدند و به این شکل اولین گروه جهادی در قالب یک جمع ۳۰ نفره از طلاب بعنوان اولین گروه جهادی کشور در این زمینه وارد بیمارستان فرقانی شدند. که البته این جمع بعد از چند روز به شصت و هفتاد نفر رسیدند. شاید یکی از علت های اصلی اینکه این گروه قبل از گروه های دیگر وارد این کار شد این بود که در بیمارستانها به این راحتی اجازه ورود به افراد غیر از کادر بیمارستان نمی دهند و یک پروسه نامه نگاری و گرفتن مجوز دارد و این ارتباطی که مجموعه ما با رئیس محترم بیمارستان داشت کار را برایمان تسهیل کرد.


البته بنده خودم بعد از این اولین دیدار بیشتر پیگیر کارهای پشتیبانی شدم. از جمله کارهایی که برای پشتیبانی از کادر خدوم بیمارستان و همینطور بچه های زحمت کش جهادی که در بیمارستان مشغول کمک بودند انجام میدادیم تهیه آب میوه به صورت منظم بود. چون میدانید حقیقتا فعالیت در آن شرایط طاقت فرسا با آن مدل پوشش لباس و ماسک و با آن حجم بیماران و همینطور عزیزانی که متاسفانه فوت می کردند واقعا مشکل بود. لذا ما روزانه چیزی در حدود چهارصد پانصد لیتر آب هویج و آب سیب با دستگاه های آب میوه گیری برای رفع خستگی این عزیزان تهیه می کردیم.

تلاش در جهت حضور حداکثری
از جمله نکاتی که در این مسئله گفتنی و حائز اهمیت است، حضور ارزشمند مردم مومن و بانیان خیر بود که با محبت فراوان هر کدام در هر زمینه ای که در توانشان بود سعی می کردند با این حرکت معنوی و خدمت رسانی جهادی همراهی کنند و ما نمونه های متعددی از این همراهی را در این مدت شاهد بودیم.


مسئله دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم این است که از روز اول سعی جمع ما و دوستانمان بر این بود که این حرکت اگر چه ایده اش و حرکت اولیه اش از انجمن اساتید انقلابی آغاز شد اما حتی الامکان این عنوان یا هر عنوان دیگری در کار مطرح نشود و کار به صورت کاملا خودجوش مطرح شود و پیش برود. چرا که وقتی کاری به صورت عمومی و خودجوش صورت بگیرد مشارکت، حضور  و همدلی افراد مختلف در آن بالاتر و بیشتر خواهد بود.

تعجب نماینده سازمان بهداشت جهانی
در باب بازخوردی که این حرکت چه در کادر بیمارستان و چه در بیماران عزیز داشت حرف بسیار است. ما هر کسی را که از بیماران می دیدیم بسیار تشکر می کردند و خیلی از آنها اصلا باورشان نمی شد کسی جز کادر بیمارستان حاضر باشد برود در بیمارستان و آنطور همراهی و کمک کند. یادم هست همان زمان در اسفند ماه بود نماینده ای از سازمان بهداشت جهانی به قم آمد و از بیمارستان فرقانی هم بازدید کرد. داخل که رفته بود دیده بود مریضی نشسته است و یک طلبه هم در حال ماساژ دادن به او است. از آقای حریرچی پرسیده بود این کیست و ماجرایش چیست؟ آقای حریرچی گفته بود مثل همان کشیش هایی که شما دارید ما هم روحانیونی داریم و اینها به صورت داوطلبانه آمده اند برای کمک کردن به بیماران کرونایی. نماینده بهداشت جهانی اصلا باور نمی کرد که مگر می شود؟!

مصاحبه بایکی دیگر از این جهادگران، حجت الاسلام احمد پور محمدی

با سلام و تشکر از حضور شما. ضرورت حضور طلاب در فعالیتهای جهادی و نهضت خدمت رسانی را چگونه می بینید؟
طبیعتا وظیفه اصلی یک طلبه درس خواندن است. اما به نظر بنده در یک برهه هایی حضور طلاب در زمینه خدمت رسانی به مردم لازم است و بلکه یک ضرورت است. در همان قضیه سیل سال قبل که دوستان طلبه و از جمله حدود پانزده نفر از دوستان خودمان در موسسه، برای کمک رسانی به پل دختر رفتند واقعا یک فضای عجیبی بود. از قضا در فرمایشات حضرت آقا که دنبال می کردم دیدم ایشان به این مسئله تاکید دارند و تشویق می کنند که در حوادث خاص و غیر مترقبه مثل سیل و زلزله به خصوص آنجایی که خسارت زیاد است و مردم حقیقتا نیاز به کمک دارند بروند و در جهت خدمت رسانی اقدام کنند.

البته این یک بحث مبنایی است که اصولا حضور طلاب در چنین پیش آمدهایی چقدر تاثیر دارد و اینکه آیا اصلا ضرورت دارد و حتی پایینتر از آن آیا اصلا خوب است که در جایی و در کاری مثل کمک رسانی در زلزله یا سیل که دیگرانی غیر از طلاب هستند و میتوانند این کار را انجام دهند، طلاب ورود کنند یا خیر؟ یا طلبه در این تزاحم که البته به نظر بنده در واقع تزاحمی هم نیست، باید مشغول درسش باشد و در این حیطه ها وارد نشود؟ به شما عرض می کنم تجربه بنده و مشاهداتم می گوید این حضور بسیار خوب است و حتی ضرورت دارد. چرا که اولا مگر این حضور چند روز است؟ مثلا یک هفته تا دو هفته. گاهی حتی این اتفاق در بازه تعطیلاتی مثل تابستان یا تعطیلات عید رخ می دهد. اما دقت کنید که همان یک هفته حضور یک طلبه به صورت جهادی در بین مردم مصیبت دیده و خدمت رسانی و همدلی و همدردی با آنها به شدت تاثیرگذار است. یعنی این حرکت از سر اخلاص و همدلی باعث می شود یک روحانی طوری در دل آن مردم محبوبیت پیدا کند و طوری به او اقبال کنند که شاید با سالها حضور تبلیغی این اتفاق نیفتد و به نظر من نمی افتد.


به نظر شما دلیل این تاثیرگذاری مضاعف چیست؟
از نگاه من این همان تاثیر عمل است. اینکه اهل بیت علیهم السلام فرمودند کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم همین است. این حضور عملی باعث می شود همه ی آن چیزهایی که ممکن است در ذهن مخاطب بیاید که باعث شود حرف شما در او تاثیر نگذارد کنار برود. یعنی وقتی شما در تبلیغ حرفی می زنید و توصیه ای می کند این توصیه زمانی تاثیر واقعی دارد که با عمل شما همراه باشد. به همین دلیل وقتی شما در شرایطی مثل سیل و زلزله و در کل در جایی که نیاز به خدمت رسانی وجود دارد قدم در این عرصه می گذارید از طرفی با عمل خود دارید تبلیغ می کنید و از طرف دیگر برای مردمی دارید تبلیغ می کنید که بر اثر مصیبت پیش آمده دلهایشان نرم شده است و به خدای متعال توجه پیدا کرده اند. نکته دیگر این است که در حوادث اینچنینی از آنجا که معمولا کشور تحت تاثیر آن حادثه و اتفاق واقع می شود لذا تاثیر و بازتاب این همدلی و خدمت رسانی یک طلبه هم گسترده تر می شود. امروز با وجود فضای مجازی و ابزارهای ارتباط جمعی شاید برای این انعکاس کشوری حتی نیاز به صدا و سیما هم نباشد.


مسئله دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم این است که وقتی در جامعه بررسی می کنیم می بینیم که با توجه به تلاش شبانه روزی دشمن در فضای حقیقی و مجازی و دروغ پراکنی و القاء شبهه و بدبینی که بصورت بی وقفه انجام می شود به صورت طبیعی این شبهات و سیاه نماییها در ذهن افراد زیادی از جامعه تاثیر می گذارد و در یک فرایند باعث ایجاد فاصله بین روحانیت و مردم می شود که کم و بیش این مسئله را در متن اجتماع شاهد هستیم. به اعتقاد من یکی از مهمترین عواملی که می تواند تا حدود زیادی اینگونه دشمنی ها و شبهه پراکنی ها را خنثی کند و از اثرگذاری آن بکاهد و در نهایت فاصله¬ی بوجود آمده میان روحانیت و مردم را روز به روز کمتر کند و موجب وثیق تر شدن این ارتباط و همدلی و اتحاد روحانیت و مردم باشد همین حضور جهادی طلاب و روحانیت در حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و بیماریهایی مثل کرونا در میان مردم و شرکت در نهضت خدمت رسانی جهادی به مردم مصیبت دیده است و اصولا همین حضور پاسخی عملی به بسیاری از شبهات و دروغ پراکنی هایی است که علیه طلاب و روحانیون عزیز توسط دشمنان نیز افراد نا آگاه در فضای جامعه تزریق می شود.


لطفا از فعالیت و مشارکت خودتان در این نهضت خدمت رسانی و اینکه از کجا آغاز شد بگویید؟
اما در بحث کرونا در ابتدا با همراهی خانواده بیشتر کارهای پشتیبانی را انجام میدادیم. مثلا در خانه بسته های معیشتی آماده می کردیم و برای خانواده هایی که شناسایی شده بودند می رساندیم. مدتی هم در بحث ضدعفونی کردن معابر و اینها توفیق فعالیت داشتیم و این تجربه برای ما فوق العاده تجربه شیرین و اثر بخشی بود و همانطور که میدانید شهر قم که مسئله کرونا در آن از قضا با جوسازی های شدید رسانه ای نیز همراه بود در مدت کوتاهی این مسئله در قم مدیریت شد.


از اثرات این حضور جهادی دوستان طلبه بخواهم بگوییم دلنوشته ها و روایت ها زیاد است چه در فضای مجازی و چه حقیقی. اما قضیه ای که برای خود من جالب بود اینکه یک بخشی از مخاطبین حرکت جهادی ما درواقع قشر پزشکان و پرستاران در بیمارستانها بودند که بسیاری از آنها نیز از نظر مالی شرایط خوبی برخوردار بودند. خیلی از این عزیزان واقعا برایشان سوال بود که چطور می شود یک طلبه بدون دریافت هیچ حقوقی اینطور در شرایطی که خطر ابتلا تا این حد وجود دارد بدون اینکه کسی او را مجبور کرده باشد با اختیار خودش می آید و حتی برای این خدمت رسانی صف می کشد.

و این جامعه پزشکی جامعه مهمی است. ما در آن شیفت هایی که در بیمارستان اهواز حضور داشتیم لباس پرستاری می پوشیدیم و شیفتهایمان با خود پرستارها و کادر تنظیم می شد. آنجا مرتب در گفتگوها از سوی پرستاران و کادر عزیز بیمارستان مورد تقدیر و تحسین قرار می گرفتیم و این عزیزان مرتب از تاثیرات مثبت حضورمان صحبت می کردند. به ویژه آن جنبه های آرامش دهی چه به خود پرستاران و کادر و چه به مبتلایان و بیماران. چرا که در ابتدای شیوع این بیماری جو روانی و ترس از این بیماری آنقدر بالا بود که در بسیاری از موارد حتی پرستارها به سختی به بیماریان و مبتلایان به کرونا نزدیک می شدند و این حضور جهادی و داوطلبانه طلاب و عزیزان جهادی به اذعان خود کادر بیمارستان تحولی در این زمینه ایجاد کرد.


نکته دیگری که بد نیست بگویم اینکه در قم این حرکت فقط به اسم طلاب و روحانیون شناخته نشد بلکه در کل به اسم بچه های بسیجی و جهادی مطرح شد و به خصوص باعث تغییر نگاه آن بخش از مردم که شاید نگاه خیلی مثبتی به بچه های جهادی نداشتند شد. به طوری که با دیدن این حرکت و فداکاریهایی که عزیزان بسیجی و جهادی می کردند عملا به این باور رسیدند که حرفهایی که در مسئله کار جهادی و خدمت رسانی زده می شود صرفا حرف نیست بلکه وقتی پای عمل هم وسط بیاید بازهم همین بچه ها هستند که پای کارند.

در این برنامه مساجد مختلف و پایگاه های بسیج در هر محله ای کاملا بعنوان محور کار قرار گرفته بودند و مردم نیز با حضور در مسجد و پایگاه به این پویش و حرکت کمک می کردند. یعنی مساجد و پایگاه های بسیج مأمن مردم شدند چیزی که شاید سالهای اول انقلاب به دلیل آن جو مبارزاتی و انقلابی و بعد هم در زمان جنگ و سختی نمود بیشتری داشت دوباره به شکل بسیار زیبایی به ظهور یافت.
در پایان اگر نکته ای هست که لازم میدانید به آن اشاره کنید بفرمایید؟
به نظر بنده با وجود حضور قابل توجه بسیاری از هم لباس های ما و روحانیون عزیز در این حرکت جهادی و از خودگذشتگی هایی که حقیقتا جای تقدیر دارد و بدون شک نزد خدا ماجور است اما باز هم این تفکر و نگاه آنطور که باید در فضای حوزه چه در میان مسئولین محترم حوزه و چه در بدنه طلاب جای جایگاه خود را نیافته است. امیدوارم این نگاه یعنی ضرورت حضور طلاب و روحانیت در عرصه های جهادی و خدمت رسانی البته با رعایت این اصل که وظیفه اصلی طلبه درس خواندن است، بیش از پیش هم در مسئولین محترم حوزه و هم در بدنه طلاب حوزه رواج پیدا کند و به لطف الهی تبدیل به یک رویه و جریان دائمی بشود. %

پیمایش به بالا